زمزمه محبت (2)
زمزمه محبت(2)
قسمت اول مقاله، بیانات مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان بود و قسمت دوم در بردارنده گزیده ای از پرسش های دانشجویان از محضر مقام معظم رهبری و پاسخ ها ی حکیمانه معظم له می باشد.
ج: بله، جواب بنده این است که این موضوع درست است .
ج: این هم درست است .
ج: در همه جای دنیا - مخصوص چین نیست - وقتی این جهاز عظیم و فراگیر اینترنت وارد میشود، معمولا فیلترهایی هم هست که هر کشوری به فراخور تمایلات و تفکرات و مصالحی که دارد، آنها را کار میگذارد; این یک چیز طبیعی است . در اینجا هم در آغاز کار مقداری بیتوجهی شد، لکن بعد اقداماتی کردند; و باید بکنند; این درست است; البته که باید فیلترهای مناسب و لازم را بگذارند .
ج: البته تا آنجایی که بنده از دانشگاهها اطلاع دارم، احساس رکود نکردهام، بلکه بهعکس نشاط هست; هم نشاط سیاسی و هم نشاط علمی و درسی . اگر واقعا در جایی احساس شود که رکودی وجود دارد، باید مجموعههای جوان نگذارند; مانع بشوند . واقعا رکود در محیط جوان دانشجویی به هیچوجه مصلحت نیست .
ج: ای کاش میگفتند این رفتاری که به عنوان تخریبی تعریف میشود، چیست، تا بنده بگویم تخریبی استیا نه . بنده که نمیدانم چهطور رفتاری بوده که آنها آن را تخریبی دانستهاند . به هرحال، جنبش عدالتخواهی هنگامیکه در جمع دانشجویان و خطاب به آنها گفته میشود، مقصود این است که این طلب و خواسته و خواهش به عنوان یک خواستهی عمده مطرح شود . نباید بگذارید که این مطالبهی مهم از ذهنها دور شود; یعنی بایستی عدالت آنچنان از طرف مردم، قشرها و بخصوص جوانها مطالبه شود که هر مسؤولی - چه بنده و چه هر کس دیگری که در هرجا مسؤول است - ناچار باشد به مقولهی عدالت، ولو برخلاف میلش هم که هست، بپردازد . یک وقت هست که ما مثلا به وزارت اقتصاد و دارایی میگوییم عدالت را رعایت کن; یا به قوهی قضائیه میگوییم عدالت را رعایت کن، آن معنای دیگری دارد; هر کدام یک معنای خاصی دارد; اما یک وقتبه جوانها میگوییم که شما عدالت را مطالبه کنید . مطالبهی عدالتبه معنای این است که عدالت، گفتمان غالب در محیطهای جوان و دانشجویی بشود; عدالت را مطالبه کنند و آن را از هر مسؤولی بخواهند; آن چیزی که توقع هست، این است . اگر غیر از این کاری صورت بگیرد، ممکن است کار درستی باشد; ممکن است کار غلطی باشد، که بنده چون نمیدانم، نظری نمیدهم .
ج: دربارهی محتوای این لوایح، بنده قطعا اظهارنظر نمیکنم . اینکه ایشان فرمودند نظر صریحتان را بگویید، بنده نظر غیر صریحم را هم نمیگویم! این کاری است که یک روند قانونی دارد . مجلس در اینجا شانی دارد، دولت و شورای نگهبان هم شانی دارند، راه قانونی هم وجود دارد که باید طی شود . هر لایحهیی که دولتبه مجلس بدهد و مجلس و شورای نگهبان آن را بگذرانند، طبعا معتبر است; هم برای بنده و هم برای شما . هر کدام هم این روند را طی نکند، طبعا معتبر نیست . بنابراین دربارهی محتوایش بنده نظر نمیدهم .
1 - نهاد قوهی قضائیه با همهی زحماتی که میکشد، دچار مشکلات فراوانی است . قاضی بشدت در حال خراب شدن است و نظارت کافی و لازم بر اجزای قوهی قضائیه نمیشود .
ج: البته قوهی قضائیه محسناتی هم دارد; کارهای خوبی هم در آن شده; ممکن است عیوبی هم داشته باشد . بله، آنچه که بنده میتوانم عرض بکنم، این است که قوهی قضائیه رو به پیشرفت است; این چیزی است که بنده میفهمم و واقع قضیه هم همین است; معیار و ملاک باید این باشد . خیلی از کارها تدریجی انجام میگیرد، اما آنچه مهم است این است که انسان باید احساس کند که این جریان به سمت جلو حرکت میکند . البته گاهی کم شتاب است، باید پر شتابترش کرد; اما آنچه که باید مورد اعتراض قرار بگیرد - اگر هست - آن، سکوت، رکون، نرفتن به سمت جلو، یا - خدای نکرده - رفتن به سمت عقب است . بنده اینرا در قوهی قضائیه احساس نمیکنم . بنده حرکتبه سمت جلو را بهطور روشن حس میکنم، البته عیوبی هم بلاشک وجود دارد، همانطور که در خیلی جاهای دیگر هم هست; در خود ما هم وجود دارد .
2 - بودجههایی که برای نهادهای فرهنگی کشور هزینه میشود، نتیجهی درست در پی ندارد . اگر این بودجه فرهنگی صرف زیر ساختها شود، نتیجهی بهتری میدهد .
ج: نهادهای فرهنگی یکسان نیستند . حقیقتا بعضی از نهادهای فرهنگی کارشان مؤثر و بسیار مفید است; نباید اینرا منکر شد . بنده نمیدانم منظور از زیر ساختها چیست، چون طبعا کار فرهنگی هم میتواند ناظر به زیر ساختها باشد; زیر ساختهای فکری و اعتقادی و . . . . البته بنده اینرا قبول دارم که خیلی از کارهای فرهنگی کم عمق، رقیق و فاقد ارزش لازم است که این از عیوب کارهای ماست; اما بسیاری از نهادهای فرهنگی هم هستند که حقا خوب کار میکنند .
ج: این، دو تا مطلب شد . دربارهی اینکه چون جامعه به فساد و فحشاء رویکرد دارد، نمیشود گفت که در آن دغدغهی دین و اسلام هست، این به نظر بنده، به هیچوجه ارزیابی درستی نیست . گرایش به فحشاء و فساد، البته یک چیز بسیار بد و منفی است; اما چون در بخشی از جامعه، یا در گوشهیی از آن وجود دارد، نمیشود کل جامعه را متهم کرد که دغدغهی دین ندارند . شما جوانهای عزیز قبل از انقلاب را ندیدهاید . وضع فعلی را میبینید، انتظاراتتان هم بالا است; حق هم دارید . میدانید قبل از انقلاب این مملکت چگونه بود؟ در طول پنجاه سال چگونه پایههای اخلاقی در این مملکت عمدا و با حساب، با پیگیری، متزلزل شد; زنها و دخترها و جوانها را به چه وضعی کشاندند؟ ! اگر میدانستید، آن وقت میفهمیدید اینیکه امروز دارید میبینید; این طبقهی جوان صالح و نورانی - چه دخترها و چه پسرها که در بخشهای مختلف جامعه هستند - چقدر ارزش دارند .
در دانشگاهها و در همین دانشگاه شهید بهشتی، قبل از انقلاب چند جوان متدین بودند که اگر اسم بیاورم، بعضی از آنها را میشناسید . بعضی از آنها با بنده دوست و خویشاوند بودند، میآمدند از این جا - که آن زمان اسمش دانشگاه ملی بود - مطالبی برای بنده نقل میکردند . اولا مراسم مذهبی که هیچ، حتی یک محیط کوچک هم برای نماز نداشتند . خودشان دور هم جمع شدند و با پول شخصی یک جای کوچکی را درست کردند به عنوان نمازخانه . مگر دستگاه اجازه میداد؟ آن روز همین دانشگاه - که عمدتا محل اعیان و اشراف و بچه پولدارها بود - اینگونه بود; مرکز چه فجایع و چه فسادهایی! دانشگاههای دیگر هم همینگونه بود . واقعا افراد، استاد و دانشجوی متدین در دانشگاه زیر فشار بود; در سطح جامعه هم همین مسائل بود; زنی که مایل بود حجابش را حفظ کند، نه اینکه با چادر و روگیری، بلکه با یک حجاب معقول، مگر میتوانست در جامعه راه برود؟ ! ما ماجراها دیدیم و شنیدیم و اطلاع داریم که حالا نه وقتش هست، نه مناسب است که بگویم . آنها را شما ندیدید . امروز جامعهی ما، جامعهی دینی است; جامعهی اخلاقی است، البته در آن فساد هم هست; زمان امیرالمؤمنین هم فساد بود . شما خیال میکنید آن زمان فساد نبود؟ آن زمان بدی نبود؟ آن زمان آدمهایی که احیانا دچار فساد و فحشا بشوند، نبودند؟ چرا . آن زمان هم بودند . عمده این است که در هر نظامی اگر به فکر اصلاح هستند، همتبگمارند برای مقابلهی با عوامل فساد . باید همت گماشت; چه با پدیدهها، چه با زیربناها و ریشهها; اینکه باشد، جامعه رشد خواهد کرد; پیش خواهد رفت . همین مقدار فسادی هم که میبینید، این هم به مرور از بین خواهد رفت .
ج: تهاجم فرهنگی یک مساله بسیط نیست، بلکه طراحیها و برنامهریزیهایی که دشمن برای هدف قرار دادن اعتقاد، اخلاق و فضیلت در قشرهای مختلف میکند، هرکدام به نحوی و با وسایل و ابزارهای فرهنگی است و طبعا مقابله با آنها نیز متنوع است . نمیشود یک نسخهی واحد برای همه جا نوشت . به نظر من در محیط دانشگاه، همین مجموعهها; تشکلهایی که نامهیی هم به نام آنها خطاب به بنده خوانده شد، خوب است . این کارها، کارهای خوبی است که در دانشگاهها انجام میگیرد . آنطور که من در ذهنم است، در بعضی از دانشگاهها کارهای بسیار خوب فرهنگی از طرف خود جوانها انجام میگیرد . این را هم عرض بکنم که در خیلی از این زمینهها اصلا شما نباید از بنده بپرسید که چهکار کنیم . شما خودتان جوانید، با فکر و دانشجو هستید، بگردید ببینید چهکار باید بکنید . خیلی تلاش و مجاهدت در زمینههای فرهنگی خوب میشود کرد; البته مواظب باشید عمیق و پر عمق باشد; کار سطحی فرهنگی مفید نیست، گاهی هم مضر است .
ج: بنده فکر میکنم که چهره اسلام و مسلمانان را میخواهند در نزد جوانها تضعیف کنند; این همان بحثی است که کردم . بله، واقعا میخواهند تضعیف کنند و باید هم با آن مقابله کرد . در خلال صحبت راههای این مبارزه تا حدودی مطرح شد .
ج: البته خیلی کارهای خوبی شده، اما بله، شما راست میگویید، دانشگاهها صددرصد اسلامی نیست . اسلامی هم فقط به معنای رعایت کردن حجاب و این حرفها نیست، همین تحقق علم و تحقیق، اسلامی است . اگر بخواهیم دانشگاه بهطور کامل اسلامی باشد، باید همهی جنبهها در آن رعایتبشود، که نشده است . البته باید تلاش کنید، کار دستشما دانشجوهاست .
ج: اگر به معنای حقیقی کلمه، موازین اسلامی مدیریت مورد توجه قرار بگیرد، بدون تردید در همهی حرکتهای علمی و فرهنگی دانشگاه تاثیر میگذارد و در همهی بخشها خیلی ساماندهی میکند; به اعتقاد ما اینطور است . بنده الآن هرچه نگاه میکنم، در همهی بخشهایی که موفقیتهای چشمگیر داریم - چه در دانشگاه، چه در خارج دانشگاه - جای پای عناصر مؤمن و مسلمان و معتقد را در آنجا میبینیم . در همین دانشگاه شما هم بنده کارهای برجستهیی را مشاهده کردم که کار همین بچههای مؤمن و متدین و معتقد است; کارهای خوب، از انسانهای مؤمن صادر میشود . علیالقاعده مدیریت اسلامی بر حرکت اسلامی دانشجویان، تاثیر مثبتی خواهد داشت; هم کمک میکند به این حرکتها و هم اینکه کمک میکند تا این حرکتها راه درستشان را ادامه دهند و دچار اشتباه و خطا نشوند .
ج: وظیفهی همه است . این که ما مساله تولید علم را مکرر در دانشگاه مطرح کردیم و باز هم مطرح میکنیم و در آینده هم انشاءالله مطرح خواهیم کرد، معنایش این نیست که از یکیک مخاطبان میخواهیم که تولید علم کنند، بلکه معنایش این است که این یک ارزش، هدف و حرکت جمعی - که انگیزههای فردی در پی اوست - بشود; ما میخواهیم این را مطرح کنیم . بنده میگویم - البته علم ترجمهیی محض خوب نیست; مگر به عنوان یک وسیله . ما نباید دچار ترجمه شویم . علم و فرهنگ ترجمه و سیستمها و روشهای ترجمهیی، درست نیست . این بحثها در جلسه اساتید هم مطرح بود - ما به عنوان یک ملتبا استعداد باید علمآفرینی کنیم; و میتوانیم . آن کسانیکه علمآفرینی کردهاند، هم از لحاظ استعداد و هم از لحاظ سوابق علمی درخشان تاریخی که ما داریم، از ما جلوتر نبودند، بنابراین ملت ما میتواند . این، به عنوان طرح یک خواسته عمومی در دانشگاههاست، تا انشاءالله همه آن را دنبال کنند .
ج: همین کارهایی که الآن میکنید، خوب است: توجه به دین، به نماز، به سیاست، پایبندی به نظام، حضور در اجتماعات بزرگ، حضور در صحنههای نظام; همهی اینها خوب است .
ج: چرا، عامل اصلاح خواهد شد . ایستادگی دانشجو معنایش این نیست که مبارزهی مسلحانه کند . انسان به مسؤول، باید بگوید، تذکر بدهد، بخواهد; این خواستن باید در روش، برخورد و انتخاب او اثر بگذارد . بلاشک اثر میکند; ممکن نیست اثر نکند; بنده این را بهصورت یک امر قطعی عرض میکنم . رویش دقت کنید، خواهید دید که امکان ندارد که یک مجموعه چیزی را بخواهند و در نظامی مثل نظام ما - که نظام مردمسالاری و انتخاب است - تحقق پیدا نکند; بالاخره تحقق پیدا خواهد کرد .
س: ملاک شما برای انتخاب دانشگاه و گفتگوی دانشجویی چیست؟ مبنای انتخاب دانشگاه را لطفا بیان بفرمایید .
ج: بنده سالهاست که با دانشگاهها ارتباط دارم و به همهی دانشگاهها هم رفتهام . همین دانشگاه شما هم چند بار آمدهام، که آن زمان شما دانشجو نبودید . با دوستانی که با دانشگاهها ارتباط دارند، مشورت میکنیم و هر دانشگاهی که نرفته باشیم، میرویم . من به دانشگاه تهران، تربیت مدرس، صنعتی شریف، امیر کبیر و دانشگاه امام حسین رفتهام و بالاخره حالا نوبت دانشگاه شهید بهشتی شد; انشاءالله خداوند قبول کند . بنده دوست دارم که همچنانکه از دوره جوانی با قشر دانشجو ارتباط داشتهام - نه ارتباط فقط صوری، بلکه واقعا ارتباطگیری داشتهام; حرف میزدم، حرف میشنیدم، مباحثه میکردم، تعلیم میدادم، یاد میگرفتم - و تا الآن هم ادامه دارد، این ارتباط تا هر وقت که زنده هستم، با جماعت جوان و دانشجو قطع نشود .
ج: به نظرم، درست فکر کردن، درست تحلیل کردن، تحلیل درست را به دیگران منتقل کردن، سعی در روشن و آگاه کردن کسی که فکر میکنید ناآگاه است; فکر میکنم اینها باشد .
ج: باید گفت که مطالبهی عدالت نه فقط به نظام ضربه نمیزند، بلکه نظام را تقویت میکند . البته من نمیدانم شما آن را چگونه مطالبه کردهاید که آنها گفتهاند ضربه میزند . ممکن است روش مطالبه، تند یا خشن یا نامناسب بوده، که من در این باره قضاوتی ندارم، اما اصل مطالبهی عدالت، هیچ ضربهیی به انقلاب نیست، کاملا هم در جهت تقویت انقلاب است .
ج: اگر من کسی را منصوب کرده باشم و بعد در او عیبی از قبیل همین مفاسد اقتصادی ببینم، بدون تردید با او مماشات نمیکنم و او را کنار میگذارم; مثل نمایندگیهایی که هستند و بعضی از این بهاصطلاح سمتهای معروف . منتها معلوم نیست آنچه در خصوص آن شخص گفته شده، حقیقت داشته باشد، چون نسبتبه افرادی حرفهایی میزنند که من هم آن حرفها را شنیدهام و از نزدیک میدانم که خلاف است و درست نیست; ممکن است این هم از آن قبیل باشد . به هرحال بنده فساد را در کسی که با حکم من منصوب شده و میتوانم او را از آن کار برکنار کنم، تحمل نمیکنم . اما اینکه «اگر لازم میدانست، به آنها تذکر میداد» ، بله، آنجایی که جای تذکر است، تذکر میدهم; اما تذکر به شخص چیزی نیست که از تلویزیون پخش شود . آن مقدار که شما میبینید بنده در سخنرانیها، نماز جمعه و در دیدار با هیات دولت تذکر میدهم و نصیحت میکنم که در خبرها پخش میشود، چند برابرش و گاهی با زبانهای بسیار تلخ در جلسات خصوصی به مسؤولان میگویم، لکن بنا نیست که هرچه به مسؤولان تذکر میدهیم و میگوییم یا تلخی نشان میدهیم، حتما پخش بشود، تا مردم مطلع شوند; هدف این نیست; هدف این است که آن شخص راهنمایی شود، که خیلی از اوقات هم اثر میکند و گاهی هم اثر نمیکند و بعد میبینید آن شخص میرود .
س: چرا بودجههایی که به وزارت علوم اختصاص مییابد، درست مصرف نمیشود؟ و رابطهی اساتید با دانشجویان اینقدر کم است; همچنین توان علمی و وقت علمی دانشجویان صرف مسائل سیاسی میشود و شصت درصد توانایی علمی آنها بهکار گرفته میشود .
ج: این شد خیلی حرف، و باید ادعاها را ثابت کرد . اولا رابطهی اساتید و دانشجویان اگر کم باشد، این یک عیب است، بنده هم در دیدار با اساتید - نه امروز در اینجا، بلکه در دیدارهای دیگری که داشتهام - همیشه توصیه و تاکیدم این است که استاد با دانشجو وقتبگذارد . اینکه در دانشگاهها معمول بود - که لابد الان هم هست - که اتاقهایی به اساتید اختصاص میدادند که در آنجا صرف وقت میکردند; مطالعه میکردند; دانشجوها هم هر وقت میخواستند، به آنها مراجعه میکردند، این سنتخیلی خوبی است و این ارتباط باید باشد . اما اینکه شصت درصد توانایی علمیشان به کار گرفته میشود، این را بنده نمیدانم . البته توقع ما این است که بیشتر از اینها از توان علمی دانشجو و استاد استفاده شود .
ج: بله، قبول است; همین درست است . عدهیی باید فضا سازی کنند و به عنوان یک مطالبهی عمومی این را دربیاورند، دستگاههای تولید علم هم مانند محیطهای پژوهشگاهی، تحقیقات، کلاسهای دانشگاهی، دانشجوها و اساتید باید آن را دنبال کنند .
ج: جواب این را عرض کردیم . نه، ما از تک تک دانشجویان توقع نداریم تولید علم کنند . اصلا این مساله به این صورت، مسالهی فردی نیست، شاید هم همه توانایی تولید علم را ندارند; باید این به عنوان یک مطالبهی عمومی دربیاید و سنت کار در دانشگاه بشود، که همهاش فقط به فکر یادگرفتن آنچه دیگران به دست آوردهاند، نباشیم، بلکه افزودن بر ذخیرهی به دست آمده به وسیلهی دیگران را هم وجههی همت قرار دهیم .
س: یک پیشنهاد: لطفا در جهت پاسخگویی به شبهات دانشجویان در دانشگاهها، مرکزی را ایجاد کنید تا عزیزان دانشجو بهصورت مفیدتر و سریع با حضرتعالی ارتباط داشته باشند و مشکلات خود را حل نمایند .
ج: چه مرکزی؟ الحمدلله اینهمه مرکز در دانشگاهها هست، حالا یک مرکز دیگر هم ما درست کنیم، فکر نمیکنم خیلی چیز بجایی باشد . ضمنا شما همهی سؤالات را هم از بنده نکنید . حالا من آمدهام و هرچه سؤال کنید، تا آنجایی که وقتباشد جواب میدهم; اما این همه افراد هستند که میشود از آنها سؤال کرد . نقطه نظرات آنها را بخواهید; به شما جواب میدهند; شبهات ذهنی را برطرف میکنند . اینطور نیست که فقط بنده باید بیایم و جواب بدهم; نه، بلکه افراد زیادی هستند که انشاءالله میتوانند مطلوب شما را برایتان برآورده کنند .
ج: مگر میشود قانون را مخفی کرد؟ ! خب قانون را انسان میخواند . قانون که دست کسی نیست ; قانون چاپ شده است، همه میدانند، میشود رفت پیدا کرد; این حرف درست نیست . اما دربارهی وضعیت اسلامی در دانشگاه علوم پزشکی، حالا آقایان رؤسا اینجا تشریف دارند . اگر همینطور باشد، باید دنبال کنند . بله، هم بواطن را باید رعایت کنند، هم ظواهر را .
ج: به نظر ما ارتباط علمی با هر جامعهیی از جوامع علمی دنیا خوب است، البته در صورتی که مستلزم یک حاشیههای مضری نباشد . تماس علمی خودش فی نفسه بسیار خوب است و ارتباط اقتصادی هم همینطور میباشد . شرکتهای گوناگونی در مراکز نفتی ما و در جاهای گوناگون دیگر میآمدند و میرفتند، حتی شرکتهای اقتصادی امریکاییها هم تا چند سال قبل میآمدند; نفت میبردند; کار میکردند، تا اینکه خودشان این تحریمها را شش، هفتسال پیش گذاشتند . از نظر ما ارتباط با شرکتها و دستگاههای علمی ایرادی ندارد . آنچه روی آن حساسیت داریم، دولت امریکاست، که این هم کاملا یک منطق مستحکم و قوی دارد، که مایلم در زمان دیگری در جمعی مطرح شود; الان وقتش نیست .
ج: قاطعیتیعنی چه؟ یعنی برخورد فیزیکی و جسمانی، که مصلحت نیست; درست نیست; اصلا این را توصیه نمیکنیم که بگویید این قاطعیت است; اما گفتن، تذکر دادن; نه، خوب است، چه اشکال دارد تذکر بدهند; با اخلاق خوب . دیروز حدیثی را برای جمعی میخواندیم که آمر به معروف و ناهی از منکر باید خودش به آنچه که دارد امر و نهی میکند، هم عالم باشد و هم عامل . «رفیق لمن یامر و رفیق لمن ینهی» ; امر و نهی را با رفق و مدارا بکند . امر و نهی، یعنی دستور دادن; بکن، نکن; غیر از تمنا کردن است، اما همین را با رفق، با مدارا، با محبت; نه با خشونت، انجام دهد . به نظرم اینطوری باید عمل شود .
ج: این از آن سؤالهایی است که یک کلمه است; اما جوابش خیلی طولانی است، منتها حسنش این است که من در خلال صحبتهای امروز به بخشهای مهمی از آن اشاره کردم; فکر میکنم که دیگر نیاز به تکرار نباشد .
ج: توصیهی بنده معلوم است: حجاب را رعایت کنید و این لازم و واجب است . به برادر یا خواهری که این نامه را نوشتهاند، میخواهم بگویم اینطور هم نیست که شما بگویید زنهای ما بیحجاب شدهاند; نه، من گاهی به خیابانها هم میروم; ممکن ستبعضی بگویند شما چشمتان به این خواهرهایی افتاده که همه حجاب دارند; نه، من به خیابان میروم، تا مخصوصا وضع مردها و زنها را ببینم که چگونه است; البته با نگاه حلال و نه حرام . آنطور که بعضی تصویر میکنند، به نظر من نمیآید . البته چرا، اشکالاتی هست . من هم از همهی گوشه و کنارها با خبر نیستم; هرجا هم هست، راهش نهی از منکر است .
ج: بله، مسالهی اشتغال یقینا در دستور کار است و جزو مسائل مهم مورد اهتمام دستگاهها هم هست و بنده با مسؤولان اجرایی این کار در دولت جلسات متعددی داشتهام و از آنها درخواست کردهام، که آمدند و گزارش دادند; کارهایی را که کردهاند، کارهایی را که باید بکنند، نتایجی را که گرفتهاند و اشکالاتی که بر کارشان وارد بوده، در جلسات بحثشد که مطمئنا یکی از مباحث مهم ما همین موضوع است .
امیدواریم خداوند متعال شما را محفوظ بدارد، و انشاءالله توفیق انجام دادن خدمت هم به شما و هم به ما عنایت کند .
منبع: ماهنامه پرسمان
تصاویر زیبا و مرتبط با این مقاله
پرسش و پاسخها
ج: بله، جواب بنده این است که این موضوع درست است .
ج: این هم درست است .
ج: در همه جای دنیا - مخصوص چین نیست - وقتی این جهاز عظیم و فراگیر اینترنت وارد میشود، معمولا فیلترهایی هم هست که هر کشوری به فراخور تمایلات و تفکرات و مصالحی که دارد، آنها را کار میگذارد; این یک چیز طبیعی است . در اینجا هم در آغاز کار مقداری بیتوجهی شد، لکن بعد اقداماتی کردند; و باید بکنند; این درست است; البته که باید فیلترهای مناسب و لازم را بگذارند .
ج: البته تا آنجایی که بنده از دانشگاهها اطلاع دارم، احساس رکود نکردهام، بلکه بهعکس نشاط هست; هم نشاط سیاسی و هم نشاط علمی و درسی . اگر واقعا در جایی احساس شود که رکودی وجود دارد، باید مجموعههای جوان نگذارند; مانع بشوند . واقعا رکود در محیط جوان دانشجویی به هیچوجه مصلحت نیست .
ج: ای کاش میگفتند این رفتاری که به عنوان تخریبی تعریف میشود، چیست، تا بنده بگویم تخریبی استیا نه . بنده که نمیدانم چهطور رفتاری بوده که آنها آن را تخریبی دانستهاند . به هرحال، جنبش عدالتخواهی هنگامیکه در جمع دانشجویان و خطاب به آنها گفته میشود، مقصود این است که این طلب و خواسته و خواهش به عنوان یک خواستهی عمده مطرح شود . نباید بگذارید که این مطالبهی مهم از ذهنها دور شود; یعنی بایستی عدالت آنچنان از طرف مردم، قشرها و بخصوص جوانها مطالبه شود که هر مسؤولی - چه بنده و چه هر کس دیگری که در هرجا مسؤول است - ناچار باشد به مقولهی عدالت، ولو برخلاف میلش هم که هست، بپردازد . یک وقت هست که ما مثلا به وزارت اقتصاد و دارایی میگوییم عدالت را رعایت کن; یا به قوهی قضائیه میگوییم عدالت را رعایت کن، آن معنای دیگری دارد; هر کدام یک معنای خاصی دارد; اما یک وقتبه جوانها میگوییم که شما عدالت را مطالبه کنید . مطالبهی عدالتبه معنای این است که عدالت، گفتمان غالب در محیطهای جوان و دانشجویی بشود; عدالت را مطالبه کنند و آن را از هر مسؤولی بخواهند; آن چیزی که توقع هست، این است . اگر غیر از این کاری صورت بگیرد، ممکن است کار درستی باشد; ممکن است کار غلطی باشد، که بنده چون نمیدانم، نظری نمیدهم .
ج: دربارهی محتوای این لوایح، بنده قطعا اظهارنظر نمیکنم . اینکه ایشان فرمودند نظر صریحتان را بگویید، بنده نظر غیر صریحم را هم نمیگویم! این کاری است که یک روند قانونی دارد . مجلس در اینجا شانی دارد، دولت و شورای نگهبان هم شانی دارند، راه قانونی هم وجود دارد که باید طی شود . هر لایحهیی که دولتبه مجلس بدهد و مجلس و شورای نگهبان آن را بگذرانند، طبعا معتبر است; هم برای بنده و هم برای شما . هر کدام هم این روند را طی نکند، طبعا معتبر نیست . بنابراین دربارهی محتوایش بنده نظر نمیدهم .
1 - نهاد قوهی قضائیه با همهی زحماتی که میکشد، دچار مشکلات فراوانی است . قاضی بشدت در حال خراب شدن است و نظارت کافی و لازم بر اجزای قوهی قضائیه نمیشود .
ج: البته قوهی قضائیه محسناتی هم دارد; کارهای خوبی هم در آن شده; ممکن است عیوبی هم داشته باشد . بله، آنچه که بنده میتوانم عرض بکنم، این است که قوهی قضائیه رو به پیشرفت است; این چیزی است که بنده میفهمم و واقع قضیه هم همین است; معیار و ملاک باید این باشد . خیلی از کارها تدریجی انجام میگیرد، اما آنچه مهم است این است که انسان باید احساس کند که این جریان به سمت جلو حرکت میکند . البته گاهی کم شتاب است، باید پر شتابترش کرد; اما آنچه که باید مورد اعتراض قرار بگیرد - اگر هست - آن، سکوت، رکون، نرفتن به سمت جلو، یا - خدای نکرده - رفتن به سمت عقب است . بنده اینرا در قوهی قضائیه احساس نمیکنم . بنده حرکتبه سمت جلو را بهطور روشن حس میکنم، البته عیوبی هم بلاشک وجود دارد، همانطور که در خیلی جاهای دیگر هم هست; در خود ما هم وجود دارد .
2 - بودجههایی که برای نهادهای فرهنگی کشور هزینه میشود، نتیجهی درست در پی ندارد . اگر این بودجه فرهنگی صرف زیر ساختها شود، نتیجهی بهتری میدهد .
ج: نهادهای فرهنگی یکسان نیستند . حقیقتا بعضی از نهادهای فرهنگی کارشان مؤثر و بسیار مفید است; نباید اینرا منکر شد . بنده نمیدانم منظور از زیر ساختها چیست، چون طبعا کار فرهنگی هم میتواند ناظر به زیر ساختها باشد; زیر ساختهای فکری و اعتقادی و . . . . البته بنده اینرا قبول دارم که خیلی از کارهای فرهنگی کم عمق، رقیق و فاقد ارزش لازم است که این از عیوب کارهای ماست; اما بسیاری از نهادهای فرهنگی هم هستند که حقا خوب کار میکنند .
ج: این، دو تا مطلب شد . دربارهی اینکه چون جامعه به فساد و فحشاء رویکرد دارد، نمیشود گفت که در آن دغدغهی دین و اسلام هست، این به نظر بنده، به هیچوجه ارزیابی درستی نیست . گرایش به فحشاء و فساد، البته یک چیز بسیار بد و منفی است; اما چون در بخشی از جامعه، یا در گوشهیی از آن وجود دارد، نمیشود کل جامعه را متهم کرد که دغدغهی دین ندارند . شما جوانهای عزیز قبل از انقلاب را ندیدهاید . وضع فعلی را میبینید، انتظاراتتان هم بالا است; حق هم دارید . میدانید قبل از انقلاب این مملکت چگونه بود؟ در طول پنجاه سال چگونه پایههای اخلاقی در این مملکت عمدا و با حساب، با پیگیری، متزلزل شد; زنها و دخترها و جوانها را به چه وضعی کشاندند؟ ! اگر میدانستید، آن وقت میفهمیدید اینیکه امروز دارید میبینید; این طبقهی جوان صالح و نورانی - چه دخترها و چه پسرها که در بخشهای مختلف جامعه هستند - چقدر ارزش دارند .
در دانشگاهها و در همین دانشگاه شهید بهشتی، قبل از انقلاب چند جوان متدین بودند که اگر اسم بیاورم، بعضی از آنها را میشناسید . بعضی از آنها با بنده دوست و خویشاوند بودند، میآمدند از این جا - که آن زمان اسمش دانشگاه ملی بود - مطالبی برای بنده نقل میکردند . اولا مراسم مذهبی که هیچ، حتی یک محیط کوچک هم برای نماز نداشتند . خودشان دور هم جمع شدند و با پول شخصی یک جای کوچکی را درست کردند به عنوان نمازخانه . مگر دستگاه اجازه میداد؟ آن روز همین دانشگاه - که عمدتا محل اعیان و اشراف و بچه پولدارها بود - اینگونه بود; مرکز چه فجایع و چه فسادهایی! دانشگاههای دیگر هم همینگونه بود . واقعا افراد، استاد و دانشجوی متدین در دانشگاه زیر فشار بود; در سطح جامعه هم همین مسائل بود; زنی که مایل بود حجابش را حفظ کند، نه اینکه با چادر و روگیری، بلکه با یک حجاب معقول، مگر میتوانست در جامعه راه برود؟ ! ما ماجراها دیدیم و شنیدیم و اطلاع داریم که حالا نه وقتش هست، نه مناسب است که بگویم . آنها را شما ندیدید . امروز جامعهی ما، جامعهی دینی است; جامعهی اخلاقی است، البته در آن فساد هم هست; زمان امیرالمؤمنین هم فساد بود . شما خیال میکنید آن زمان فساد نبود؟ آن زمان بدی نبود؟ آن زمان آدمهایی که احیانا دچار فساد و فحشا بشوند، نبودند؟ چرا . آن زمان هم بودند . عمده این است که در هر نظامی اگر به فکر اصلاح هستند، همتبگمارند برای مقابلهی با عوامل فساد . باید همت گماشت; چه با پدیدهها، چه با زیربناها و ریشهها; اینکه باشد، جامعه رشد خواهد کرد; پیش خواهد رفت . همین مقدار فسادی هم که میبینید، این هم به مرور از بین خواهد رفت .
ج: تهاجم فرهنگی یک مساله بسیط نیست، بلکه طراحیها و برنامهریزیهایی که دشمن برای هدف قرار دادن اعتقاد، اخلاق و فضیلت در قشرهای مختلف میکند، هرکدام به نحوی و با وسایل و ابزارهای فرهنگی است و طبعا مقابله با آنها نیز متنوع است . نمیشود یک نسخهی واحد برای همه جا نوشت . به نظر من در محیط دانشگاه، همین مجموعهها; تشکلهایی که نامهیی هم به نام آنها خطاب به بنده خوانده شد، خوب است . این کارها، کارهای خوبی است که در دانشگاهها انجام میگیرد . آنطور که من در ذهنم است، در بعضی از دانشگاهها کارهای بسیار خوب فرهنگی از طرف خود جوانها انجام میگیرد . این را هم عرض بکنم که در خیلی از این زمینهها اصلا شما نباید از بنده بپرسید که چهکار کنیم . شما خودتان جوانید، با فکر و دانشجو هستید، بگردید ببینید چهکار باید بکنید . خیلی تلاش و مجاهدت در زمینههای فرهنگی خوب میشود کرد; البته مواظب باشید عمیق و پر عمق باشد; کار سطحی فرهنگی مفید نیست، گاهی هم مضر است .
ج: بنده فکر میکنم که چهره اسلام و مسلمانان را میخواهند در نزد جوانها تضعیف کنند; این همان بحثی است که کردم . بله، واقعا میخواهند تضعیف کنند و باید هم با آن مقابله کرد . در خلال صحبت راههای این مبارزه تا حدودی مطرح شد .
ج: البته خیلی کارهای خوبی شده، اما بله، شما راست میگویید، دانشگاهها صددرصد اسلامی نیست . اسلامی هم فقط به معنای رعایت کردن حجاب و این حرفها نیست، همین تحقق علم و تحقیق، اسلامی است . اگر بخواهیم دانشگاه بهطور کامل اسلامی باشد، باید همهی جنبهها در آن رعایتبشود، که نشده است . البته باید تلاش کنید، کار دستشما دانشجوهاست .
ج: اگر به معنای حقیقی کلمه، موازین اسلامی مدیریت مورد توجه قرار بگیرد، بدون تردید در همهی حرکتهای علمی و فرهنگی دانشگاه تاثیر میگذارد و در همهی بخشها خیلی ساماندهی میکند; به اعتقاد ما اینطور است . بنده الآن هرچه نگاه میکنم، در همهی بخشهایی که موفقیتهای چشمگیر داریم - چه در دانشگاه، چه در خارج دانشگاه - جای پای عناصر مؤمن و مسلمان و معتقد را در آنجا میبینیم . در همین دانشگاه شما هم بنده کارهای برجستهیی را مشاهده کردم که کار همین بچههای مؤمن و متدین و معتقد است; کارهای خوب، از انسانهای مؤمن صادر میشود . علیالقاعده مدیریت اسلامی بر حرکت اسلامی دانشجویان، تاثیر مثبتی خواهد داشت; هم کمک میکند به این حرکتها و هم اینکه کمک میکند تا این حرکتها راه درستشان را ادامه دهند و دچار اشتباه و خطا نشوند .
ج: وظیفهی همه است . این که ما مساله تولید علم را مکرر در دانشگاه مطرح کردیم و باز هم مطرح میکنیم و در آینده هم انشاءالله مطرح خواهیم کرد، معنایش این نیست که از یکیک مخاطبان میخواهیم که تولید علم کنند، بلکه معنایش این است که این یک ارزش، هدف و حرکت جمعی - که انگیزههای فردی در پی اوست - بشود; ما میخواهیم این را مطرح کنیم . بنده میگویم - البته علم ترجمهیی محض خوب نیست; مگر به عنوان یک وسیله . ما نباید دچار ترجمه شویم . علم و فرهنگ ترجمه و سیستمها و روشهای ترجمهیی، درست نیست . این بحثها در جلسه اساتید هم مطرح بود - ما به عنوان یک ملتبا استعداد باید علمآفرینی کنیم; و میتوانیم . آن کسانیکه علمآفرینی کردهاند، هم از لحاظ استعداد و هم از لحاظ سوابق علمی درخشان تاریخی که ما داریم، از ما جلوتر نبودند، بنابراین ملت ما میتواند . این، به عنوان طرح یک خواسته عمومی در دانشگاههاست، تا انشاءالله همه آن را دنبال کنند .
ج: همین کارهایی که الآن میکنید، خوب است: توجه به دین، به نماز، به سیاست، پایبندی به نظام، حضور در اجتماعات بزرگ، حضور در صحنههای نظام; همهی اینها خوب است .
ج: چرا، عامل اصلاح خواهد شد . ایستادگی دانشجو معنایش این نیست که مبارزهی مسلحانه کند . انسان به مسؤول، باید بگوید، تذکر بدهد، بخواهد; این خواستن باید در روش، برخورد و انتخاب او اثر بگذارد . بلاشک اثر میکند; ممکن نیست اثر نکند; بنده این را بهصورت یک امر قطعی عرض میکنم . رویش دقت کنید، خواهید دید که امکان ندارد که یک مجموعه چیزی را بخواهند و در نظامی مثل نظام ما - که نظام مردمسالاری و انتخاب است - تحقق پیدا نکند; بالاخره تحقق پیدا خواهد کرد .
س: ملاک شما برای انتخاب دانشگاه و گفتگوی دانشجویی چیست؟ مبنای انتخاب دانشگاه را لطفا بیان بفرمایید .
ج: بنده سالهاست که با دانشگاهها ارتباط دارم و به همهی دانشگاهها هم رفتهام . همین دانشگاه شما هم چند بار آمدهام، که آن زمان شما دانشجو نبودید . با دوستانی که با دانشگاهها ارتباط دارند، مشورت میکنیم و هر دانشگاهی که نرفته باشیم، میرویم . من به دانشگاه تهران، تربیت مدرس، صنعتی شریف، امیر کبیر و دانشگاه امام حسین رفتهام و بالاخره حالا نوبت دانشگاه شهید بهشتی شد; انشاءالله خداوند قبول کند . بنده دوست دارم که همچنانکه از دوره جوانی با قشر دانشجو ارتباط داشتهام - نه ارتباط فقط صوری، بلکه واقعا ارتباطگیری داشتهام; حرف میزدم، حرف میشنیدم، مباحثه میکردم، تعلیم میدادم، یاد میگرفتم - و تا الآن هم ادامه دارد، این ارتباط تا هر وقت که زنده هستم، با جماعت جوان و دانشجو قطع نشود .
ج: به نظرم، درست فکر کردن، درست تحلیل کردن، تحلیل درست را به دیگران منتقل کردن، سعی در روشن و آگاه کردن کسی که فکر میکنید ناآگاه است; فکر میکنم اینها باشد .
ج: باید گفت که مطالبهی عدالت نه فقط به نظام ضربه نمیزند، بلکه نظام را تقویت میکند . البته من نمیدانم شما آن را چگونه مطالبه کردهاید که آنها گفتهاند ضربه میزند . ممکن است روش مطالبه، تند یا خشن یا نامناسب بوده، که من در این باره قضاوتی ندارم، اما اصل مطالبهی عدالت، هیچ ضربهیی به انقلاب نیست، کاملا هم در جهت تقویت انقلاب است .
ج: اگر من کسی را منصوب کرده باشم و بعد در او عیبی از قبیل همین مفاسد اقتصادی ببینم، بدون تردید با او مماشات نمیکنم و او را کنار میگذارم; مثل نمایندگیهایی که هستند و بعضی از این بهاصطلاح سمتهای معروف . منتها معلوم نیست آنچه در خصوص آن شخص گفته شده، حقیقت داشته باشد، چون نسبتبه افرادی حرفهایی میزنند که من هم آن حرفها را شنیدهام و از نزدیک میدانم که خلاف است و درست نیست; ممکن است این هم از آن قبیل باشد . به هرحال بنده فساد را در کسی که با حکم من منصوب شده و میتوانم او را از آن کار برکنار کنم، تحمل نمیکنم . اما اینکه «اگر لازم میدانست، به آنها تذکر میداد» ، بله، آنجایی که جای تذکر است، تذکر میدهم; اما تذکر به شخص چیزی نیست که از تلویزیون پخش شود . آن مقدار که شما میبینید بنده در سخنرانیها، نماز جمعه و در دیدار با هیات دولت تذکر میدهم و نصیحت میکنم که در خبرها پخش میشود، چند برابرش و گاهی با زبانهای بسیار تلخ در جلسات خصوصی به مسؤولان میگویم، لکن بنا نیست که هرچه به مسؤولان تذکر میدهیم و میگوییم یا تلخی نشان میدهیم، حتما پخش بشود، تا مردم مطلع شوند; هدف این نیست; هدف این است که آن شخص راهنمایی شود، که خیلی از اوقات هم اثر میکند و گاهی هم اثر نمیکند و بعد میبینید آن شخص میرود .
س: چرا بودجههایی که به وزارت علوم اختصاص مییابد، درست مصرف نمیشود؟ و رابطهی اساتید با دانشجویان اینقدر کم است; همچنین توان علمی و وقت علمی دانشجویان صرف مسائل سیاسی میشود و شصت درصد توانایی علمی آنها بهکار گرفته میشود .
ج: این شد خیلی حرف، و باید ادعاها را ثابت کرد . اولا رابطهی اساتید و دانشجویان اگر کم باشد، این یک عیب است، بنده هم در دیدار با اساتید - نه امروز در اینجا، بلکه در دیدارهای دیگری که داشتهام - همیشه توصیه و تاکیدم این است که استاد با دانشجو وقتبگذارد . اینکه در دانشگاهها معمول بود - که لابد الان هم هست - که اتاقهایی به اساتید اختصاص میدادند که در آنجا صرف وقت میکردند; مطالعه میکردند; دانشجوها هم هر وقت میخواستند، به آنها مراجعه میکردند، این سنتخیلی خوبی است و این ارتباط باید باشد . اما اینکه شصت درصد توانایی علمیشان به کار گرفته میشود، این را بنده نمیدانم . البته توقع ما این است که بیشتر از اینها از توان علمی دانشجو و استاد استفاده شود .
ج: بله، قبول است; همین درست است . عدهیی باید فضا سازی کنند و به عنوان یک مطالبهی عمومی این را دربیاورند، دستگاههای تولید علم هم مانند محیطهای پژوهشگاهی، تحقیقات، کلاسهای دانشگاهی، دانشجوها و اساتید باید آن را دنبال کنند .
ج: جواب این را عرض کردیم . نه، ما از تک تک دانشجویان توقع نداریم تولید علم کنند . اصلا این مساله به این صورت، مسالهی فردی نیست، شاید هم همه توانایی تولید علم را ندارند; باید این به عنوان یک مطالبهی عمومی دربیاید و سنت کار در دانشگاه بشود، که همهاش فقط به فکر یادگرفتن آنچه دیگران به دست آوردهاند، نباشیم، بلکه افزودن بر ذخیرهی به دست آمده به وسیلهی دیگران را هم وجههی همت قرار دهیم .
س: یک پیشنهاد: لطفا در جهت پاسخگویی به شبهات دانشجویان در دانشگاهها، مرکزی را ایجاد کنید تا عزیزان دانشجو بهصورت مفیدتر و سریع با حضرتعالی ارتباط داشته باشند و مشکلات خود را حل نمایند .
ج: چه مرکزی؟ الحمدلله اینهمه مرکز در دانشگاهها هست، حالا یک مرکز دیگر هم ما درست کنیم، فکر نمیکنم خیلی چیز بجایی باشد . ضمنا شما همهی سؤالات را هم از بنده نکنید . حالا من آمدهام و هرچه سؤال کنید، تا آنجایی که وقتباشد جواب میدهم; اما این همه افراد هستند که میشود از آنها سؤال کرد . نقطه نظرات آنها را بخواهید; به شما جواب میدهند; شبهات ذهنی را برطرف میکنند . اینطور نیست که فقط بنده باید بیایم و جواب بدهم; نه، بلکه افراد زیادی هستند که انشاءالله میتوانند مطلوب شما را برایتان برآورده کنند .
ج: مگر میشود قانون را مخفی کرد؟ ! خب قانون را انسان میخواند . قانون که دست کسی نیست ; قانون چاپ شده است، همه میدانند، میشود رفت پیدا کرد; این حرف درست نیست . اما دربارهی وضعیت اسلامی در دانشگاه علوم پزشکی، حالا آقایان رؤسا اینجا تشریف دارند . اگر همینطور باشد، باید دنبال کنند . بله، هم بواطن را باید رعایت کنند، هم ظواهر را .
ج: به نظر ما ارتباط علمی با هر جامعهیی از جوامع علمی دنیا خوب است، البته در صورتی که مستلزم یک حاشیههای مضری نباشد . تماس علمی خودش فی نفسه بسیار خوب است و ارتباط اقتصادی هم همینطور میباشد . شرکتهای گوناگونی در مراکز نفتی ما و در جاهای گوناگون دیگر میآمدند و میرفتند، حتی شرکتهای اقتصادی امریکاییها هم تا چند سال قبل میآمدند; نفت میبردند; کار میکردند، تا اینکه خودشان این تحریمها را شش، هفتسال پیش گذاشتند . از نظر ما ارتباط با شرکتها و دستگاههای علمی ایرادی ندارد . آنچه روی آن حساسیت داریم، دولت امریکاست، که این هم کاملا یک منطق مستحکم و قوی دارد، که مایلم در زمان دیگری در جمعی مطرح شود; الان وقتش نیست .
ج: قاطعیتیعنی چه؟ یعنی برخورد فیزیکی و جسمانی، که مصلحت نیست; درست نیست; اصلا این را توصیه نمیکنیم که بگویید این قاطعیت است; اما گفتن، تذکر دادن; نه، خوب است، چه اشکال دارد تذکر بدهند; با اخلاق خوب . دیروز حدیثی را برای جمعی میخواندیم که آمر به معروف و ناهی از منکر باید خودش به آنچه که دارد امر و نهی میکند، هم عالم باشد و هم عامل . «رفیق لمن یامر و رفیق لمن ینهی» ; امر و نهی را با رفق و مدارا بکند . امر و نهی، یعنی دستور دادن; بکن، نکن; غیر از تمنا کردن است، اما همین را با رفق، با مدارا، با محبت; نه با خشونت، انجام دهد . به نظرم اینطوری باید عمل شود .
ج: این از آن سؤالهایی است که یک کلمه است; اما جوابش خیلی طولانی است، منتها حسنش این است که من در خلال صحبتهای امروز به بخشهای مهمی از آن اشاره کردم; فکر میکنم که دیگر نیاز به تکرار نباشد .
ج: توصیهی بنده معلوم است: حجاب را رعایت کنید و این لازم و واجب است . به برادر یا خواهری که این نامه را نوشتهاند، میخواهم بگویم اینطور هم نیست که شما بگویید زنهای ما بیحجاب شدهاند; نه، من گاهی به خیابانها هم میروم; ممکن ستبعضی بگویند شما چشمتان به این خواهرهایی افتاده که همه حجاب دارند; نه، من به خیابان میروم، تا مخصوصا وضع مردها و زنها را ببینم که چگونه است; البته با نگاه حلال و نه حرام . آنطور که بعضی تصویر میکنند، به نظر من نمیآید . البته چرا، اشکالاتی هست . من هم از همهی گوشه و کنارها با خبر نیستم; هرجا هم هست، راهش نهی از منکر است .
ج: بله، مسالهی اشتغال یقینا در دستور کار است و جزو مسائل مهم مورد اهتمام دستگاهها هم هست و بنده با مسؤولان اجرایی این کار در دولت جلسات متعددی داشتهام و از آنها درخواست کردهام، که آمدند و گزارش دادند; کارهایی را که کردهاند، کارهایی را که باید بکنند، نتایجی را که گرفتهاند و اشکالاتی که بر کارشان وارد بوده، در جلسات بحثشد که مطمئنا یکی از مباحث مهم ما همین موضوع است .
امیدواریم خداوند متعال شما را محفوظ بدارد، و انشاءالله توفیق انجام دادن خدمت هم به شما و هم به ما عنایت کند .
منبع: ماهنامه پرسمان
تصاویر زیبا و مرتبط با این مقاله
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}